درد دل !
نظرتون در مورد شاغل بودن مامان ها چیه ؟؟؟؟ حرف وتجربه ای در مورد این نوشته هام دارین...؟؟؟ خاطره دیروز 92.2.28وقتی خواب بودی بعد از مدتها خواستم برم خرید تا حال وهوایی عوض کنم آخه شاید باورت نشه از وقتی متولد شدی سه چهار بار بیشتر نرفتم خرید ! شما رو گذاشتم پیش بابا علیرضا ورفتم بیرون تا دو ساعته برگردم باورت نمیشه وقتی اومدم یه ساعتی میشد که بیدار شده بودی و یابات میگفت بی قراری وگریه میکردی تا من رو دیدی دست وپا زدی وخندیدی بغلت کردم و بوسیدمت مثل یه پیشی ملوس تو بغلم ساکت و آروم شدی بعدش دراز کشیدم تا بهت شیر بدم اما یه ذره که خوردی با&...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
16:14